اس ام اس عاشقانه اذر ماه 91

اس ام اس عـاشـقـانـه اذر مـاه 91

گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب را باز نمی کنم
حتی برای “تو” که سالها منتظر در زدنت بودم …
.
.
.
میگویی هر چه بوی تو را میدهد آتش زنم …
ترسم جانم آتش گیرد …
.
.
.
از آنسوی تنهایی
از آنسوی بغض
از آنسوی باران
کسی صدایم میکند؛
تو بگو
…بروم یا بمانم؟!
.
.
.
گاهی پروانه ها هم
اشتباه عاشق میشوند
بجای شمع
گرد چراغهای بی احساس خیابان میمیرند …!
.
.
.
از نبودنت گلایه ای نیست
تو مقصر نبودی ..
من عاشق نیستم …
وگرنه هزار و یک راه بود برای پابند کردنت …
.
.
.
هیس…
حواس تنهایی ام را
با خاطرات
باتو بودن
پرت کرده ام…بگو کسی حرفی نزند…
بگذار
لحظه ای آرام بگیرم…
.
.
.
دیـــروز ، همیـــن حوالـــی
زلـــزله ای آمــد…
حـالا همـه حـالـمــ را می پـرسند !!!
بـی خـبـر از اینـ ـکـه ” مــن”
بـه ایـن لـرزیـدنـهـا
سالهـاسـتــ کـه عـادتـــ کـرده امـــ…
بـه لـرزشـهای شـدید شـانه هایـمــــ
و تـرکــــهای عمــیــق قــلــبــمـــ…
امـّـا هنـوز ” خـــوبــم !!! “
.
.
.
همه ی عمرم را جمع می کنم
و برای دیدن تو
آماده می شوم
عجله کن
فرصت فکر کردن نیست
با همین یک نگاه
باید عاشق شویم …
.
.
.
یکی بود …
یکی نبود …
بدجوری هم نبود…
.
.
.
من ماندم و ۱۶ جلد
لغت نامه که هیچ کدام از واژههایش
مترادف “دلتنگی” نمیشود…
کاش دهخدا میدانست دلتنگی معنا ندارد!!
درد دارد…
.
.
.
هر روز…
این عشق یکطرفه را طی میکنم…
یکبار هم تو گامی بدین سو بردار…
نترس…!
جریمه اش با من!
.
.
.
تلخی این روزهایم را ببخشید…
دیگر قندی در دلم آب نمیشود…
.
.
.
یکرنگ که باشی،
زود چشمشان را میزنی،
خسته میشوند از رنگ تکراریت،
این روزها دوره ی رنگین کمان هاست…
.
.
.
نبودنت هستیمو نابود میکرد
ولی حالا بودنت . . .
میشه نباشی ؟ ؟ ؟!!
.
.
.
دیگر احتیــاط لازم نیستــــــ…

شکستنی ها شکست،

هرطور مایلیـــــد حمــــل کنیــــــد…!!!
.
.
.
من شکستن نمیدانم ،
ولی هر کس از کنارم گذشت شکستن را خوب بلد بود
دلم را، عهدش را ، غرورم را ، کمرم را..دلم را با نگاه سردش..و کمرم را با رفتنش
.
.
.
درد مرا شمعـــــــــی می فهمد …

که برای دیدن یـــــــک چیز دیگــــر ،

آتشـــــــــش زدنــــد …
.
.
.
بی خیال است…
خیلی بی خیال…
همان کسی که…
تمام خیال من است…
.
.
.
تنهـــــایی
نام دیگر پاییــــــــــز است
هر چه عمیق تـــــــــر
برگریزان خاطره هــــــایت بیشتـــــــــــر …!.
.
.
.
شاید آرام تــر می شدم
فقــط و فقـــط…
اگر می فهمیدی ،
حرفهایم به همین راحتــــی که می خوانی
نوشته نشده اند !!!
.
.
.
یــک لبخنـــدم را بسته بندی کرده ام
برای روزی که اتفاقی تـــو را می بینم …
آنقدر تمـــــــــیز میخندم
که به خوشبختــــی ام حســــادت کنـــی …
و من در جیب هـــایــــم
دست های خالـــی ام را فریب دهـــم
که امن ترین جای دنیـــا را انتخاب کرده انــد …
.
.
.
نفس ،
شاید دلیلی باشد
برای زندگی ،
اما بی شک
” تـــــو “
بهانه ی آنی

.
.
.

از تــــو چه پنهان ،
گاهی آنقدر خواستنی می شوی
که شروع می کنم
به شمارش تــک تــک ثانیه ها
برای یک بار دیگر رسیدن ،
به تـــــــــــو …
.
.
.
تو هم شده ای انقلاب زندگی من….
حالا هر آنچه در زندگی من است تاریخ دار شده…
قبل از ” تــو ” …. بعد از ” تـــو ” ….
.
.
.
ارزان تـــــــر از آنچه که فکرش را بکنی بــــودی
ولی ،
برای مـــــــــن ؛
گران تمـــــــــام شدی….

Categories: , ,

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *