شود جانم فدای تو حسین جان
چرا آنقدر در صحرا غریبی؟
مگر قاسم نداری ای عمو جان
(آرش)
این قافله تا كربلا دیگر ندارد فاصله
(بابک)
در صحن چمن، چشم و چراغ حسن است
در ماتم او به صحنه ی عاشورا
از بهر حسین، تازه داغ حسن است
(مرجان)
آهی کشید و گفت ماه محرم است…
(مریم)
دوباره اهل جنت پیرهن سیاه میپوشن
(محمد)
>>>دوستان نظرات و انتقادات خود را در مورد این مطلب و سایت کافه پاتوق بگذاریدو بدون نیاز به تایید مدیر سایت مستقیما در سایت قرار می گیرد.<<<









دیدگاهتان را بنویسید