نقش رسانه در خانواده!
رسانهها نقش مهمي در چگونگي شکل گيري افکار عمومي در مورد جرم و بزه کاري ايفا ميکنند. بدين ترتيب ميتوان گفت رسانه با تأثيرگذاري بر ساختار خانواده از يک سو و با ارائه تصويري از جرم از سوي ديگر بر شکلگيري يا کاهش جرائم اجتماعي موثر واقع ميشود.
تأثير رسانه ممکن است در مواردي به صورت مستقيم منجر به ارتکاب جرم شود، اما اين تأثير عام نبوده و در مواردي خاص به صورت موردي گزارش شده است. ديدن صحنه سرقت يک بانک يا ربودن يک شي از مغازه يا دزدي خانوادگي ممکن است بيننده نوجواني را به ارتکاب جرم بکشاند. اما خارج از چارچوبرسانههاي رسمي کشور، تأثير فيلمهاي ماهوارهاي يا ويديويي که روي آنها هيچگونه کنترلي وجود ندارد شديدتر و عميقتر است. ارتکاب جرايم فيزيكي اغلب تحت تأثير اين گونه فيلمها بوده و مرتکبين آنها خود به اين تأثير اعتراف كردهاند.
برنامههاي تلويزيوني و به ويژه سريالهايي که در داخل کشور توليد ميشود، با توجه به موضوع و نوع ساخت آن از بيننده زيادي برخوردار است، اما در بسياري موارد دچار انحراف از اصولي شده که جامعه به شدت به رعايت آن محتاج است.
ترويج تجمل گرايي، نشان دادن زندگي افراد مرفه و خانههايي که براي بسياري از مردم تنها يک رويا محسوب ميشود آثار و پيامدهاي زيانباري برجاي ميگذارد.
نظريه بازتاب رسانهاي جرم مدعي است که «رسانهها با نمايش مستمر تصاوير فريبنده و خوشايند از ارتکاب جرم و اسطورهسازي از مجرمان، کنترلهاي دروني را تضعيف ميکنند. اين امر در نظريههاي روانشناسانه در مورد مهارزدايي و حساسيتزدايي در بخش شکل گيري انگيزه ارتکاب جرم بررسي شده است» .
نظريه کنترل اجتماعي هيرشي ميگويد: «افراد زماني بزهکار ميشوند که نسبت به قيود اجتماعي کماعتنا يا بي اعتنا شوند» در اين نظريات، رسانهها تاثير معناداري بر تصوير کلي جرم در درون جامعه دارند، گستره اين تاثير تا آنجا است که ميتوان گفت انگارههايي که بر آگاهي عموم درباره جرم سايه افکنده است، عمدتاً محصول رسانهها است. اين پديده را ميتوان تصوير رسانهاي رايج جرم ناميد .
گربنر معتقد است درسهايي که ما در دوران کودکي از تلويزيون ميآموزيم، احتمالاً پايههايي براي جهانبيني وسيع ما ميشوند. «تلويزيون منبع معناداري از ارزشهاي عمومي، عقايد قالبي، ايدئولوژي و ديدگاهها است» .
در تحقيقات ديگر، عوامل دروني و بيروني موثر بر عدم ارتکاب بزهکاري نيز بررسي شده است.
عامل «وابستگي» که حضور پدر و مادر در خانواده، ازدواج نکردن مجدد مادر، توجه و تشويق والدين، آرام بودن محيط خانواده و نيز صميمي بودن رابطه نوجوان و والدين را نشان ميدهد از مهمترين عوامل موثر بر بزهکاري است.
اين بررسيها نشان ميدهد پايداري وضعيت خانواده در ممانعت از بزهکاري نوجوانان بسيار موثر است، چرا که در اين سن نوجوان به دنبال کسب هويت و الگو است نقش پدر و مادر در خانواده موثرتر ميشود.
ميتوان گفت خانوادههايي که بر اعمال فرزندان خود نظارت ندارند و کمتر مقررات و استانداردهاي مشخصي در قبال رفتارهاي غيرقابل قبول آنها وضع و از برخورد قاطعانه در مقابل رفتارهاي خلاف فرزندان خود پرهيز ميکنند، زمينه کجروي را مساعد ميسازند.
در واقع نقش رسانهها در اين است که ميتوانند هنجارهاي اجتماعي موجود در جامعه را تقويت يا تضعيف كنند. «هنگاميکه باورها و اعتقادات فرد نسبت به يک موضوع کمرنگ شده يا از بين ميرود نوعي رهايي رفتاري در او پديد ميآيد به طوري که خود را از قيد و بندهاي گذشته رها حس ميکند. اگر فردي قوياً باور داشته باشد که برخي رفتارهاي انحرافي درست نيست، مشارکت در آن رفتار براي او دور از تصور است». (رابرتسون تامپسون معتقد است «تاثير خانواده، همسالان و دستهها در بزهکاري بيش از ساير عوامل است و خانواده نقش مهميدر پيشگيري و کنترل بزهکاري دارد.» ساير انديشمندان نيز در کنار خانواده به علل و عوامل ديگري اشاره دارند که منشا دروني و بيروني دارد اما همه آنها به تاثير عميق رسانه در اين مورد معتقدند.در مجموع ميتوان گفت اين نظريات ميگويند كه رسانههاي ديداري و شنيداري با انعکاس اخبار و رويدادهاي جنايي قبح و زشتي رفتارهاي مجرمانه را در جامعه از بين ميبرند و وقوع جرم را امري عادي و طبيعي نشان ميدهند.











دیدگاهتان را بنویسید